دست آخر کف پای انسان یک دگرگونی مهم دیگر را نشان می دهد که همان قوس کف پا باشد . در نظر لاوجوی " این قوس واقعاً مثل یک ضربه گیر بسیار خوب است . وجود آن درست مانند پوشیدن یک کفش خیلی عالی مخصوص دویدن عمل می کند . "
برای اینکه این قوس بوجود آید انگشت شست پا که در میمونها بسیار بزرگتر ( و یا بلندتر ) است ، کم کم به حدّ و انداز? باقی انگشتان پا درآمده ، عضلات و رِباطهای انگشتان پا نیز که در میمونها برای گرفتن شاخ و برگ و بالا رفتن شکل گرفته بوده ، در کف پا به نحوی تازه در کنار هم قرار گرفته اند .
لاوجوی ادامه می دهد که : " شکل استخوانهای شست پا برای متخصصان همین مفهوم را در بر دارد و در سنگوار? ‹‹ لوسی ›› نیز همین شکل را می توان دید " ؛
در نمونه ای که هایلی سِلاسی پیدا کرده بود تغییر یاد شده را نمی توان سراغ گرفت ، چون در میان بقایای یافت شده اثری از استخوان شست پای آن موجود دیده نمی شد و استخوان بدست آمده مربوط به انگشتان دیگر پا بود .
اما از دید پژوهشگر و متخصص کالبد شناسی ما ، ‹‹ اوون لاوجوی ›› : " در این نمونه ، قسمت پای? استخوان انگشت پا ، درست در محل بند ، به شکلی درآمده که نشان می دهد آن موجود بر پاهای خود قدم برمی داشته و در هر گام پاشن? پا را از زمین بالا می کشیده و بر سین? پا که هنوز روی زمین قرار داشته ، تکیه می کرده است " .
خوب ، تا اینجا نحو? راه رفتن آن موجود را بررسی کردیم اما رسیدن به دلیلی روشن برای بروز این تغییر عمده ، یعنی راست قامت شدن انسان ، خود کار دیگری است . دلیل یا به عبارتی انگیز? بروز این تغییر ، بیشتر یک مقول? ذهنی است و یافتن ردّ یک چنین مفهوم غیرعینی از زمانهای کهن بسیار دشوار است . دانشمندان با تکیه بر خصوصیات جسمانی نیاکان دورمان و با سعی در شناختن محیط زندگی آنان به چندین نظریه در خصوص درک علت برخاستن آنان بر روی دو پا دست یافته اند . مثلاً انسان شناسی به نام ‹‹ هنری مک هنری14 ›› از دانشگاه15 شهر ‹‹دِیویس›› ایالت ‹‹ کالیفرنیا ›› ، مدافع این نظر است که نهایتاً تنوع آب و هوایی در این میان به نوعی نقش بازی می کرده است . به نظر وی و همکارش ‹‹ پیتر رادمن16 ›› ، آن زمان که آب و هوای آفریقا به سوی خشکی پیش می رفته ، هنوز در گوشه و کنار علفزارهای پهناور آفریقا که امروزه به ساوانا معروفند ، بیشه های کوچکی یافت می شده و پناگاه و کنام انسان گونه های نخستین در همین بیشه ها بوده است . اما اگر قرار می بود که آنها همواره در یک جای ثابت بمانند ، نمی توانستند برای خود غذای کافی تهیه کنند ، از این رو آموختند بر دو پای خود راه بروند تا از بیشه ای به بیش? دیگر راههای دراز را طی کرده ، غذا بیابند .
اما از نگاهی دیگر ، رئیس بخش دیرین شناسی موز? ملی کنیا ، که در فعال ترین و مشهورترین گروه جستجوی سنگواره های باستانی در سراسر دنیا نیز عضویت دارد ، چنین تصور می کند که تغییر در آب و هوای آن دوران به نحوی دیگر موجبات ایستادن انسان بر روی دو پا را فراهم آورده است . او این فرض را می پذیرد که رو به خشکی گذاشتن شرایط اقلیمی باعث شده تا علفزارها پدید بیایند اما فکر می کند که نیاکان اولی? ما بیشتر اوقات خود را به جای بیشه های انبوه و یا علفزارهای وسیع ، در نزدیکی درختانی می گذرانده اند که لابلای بوته ها و درختچه های پراکنده سربرآورده بوده اند . او برای تصویر کردن وضعیت حاکم بر آن دوران می گوید : " وقتی این انسانهای نخستین به فضایی بازتر که از بوته ها و علفزارها و درختانی پراکنده پوشیده بود رو آوردند ، از میوه ها و دانه های روییده بر بوته ها می چیدند و سیر می خوردند ؛ اما در این میان برد با آنهایی بود که می توانستند به شاخه های بلندتر دست دراز کنند . حیوانات دیگر هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند ؛ مثلاً هم اکنون نوعی غزال ، به نام ‹‹ جِرِنوک ›› ، در آفریقا زندگی می کند که به مرور زمان گردن کشیده و درازی پیدا کرده ، بر دو پای عقب خود می ایستد و از شاخ و برگ گیاهان تغذیه می کند . زرّافه نیز مثال دیگری از همین دست است . آن میمونهای تکامل یافته نیز برای دستیابی به شاخه های بالاتر انگیزه ای قوی داشته اند " .
اما از دید دانشمندی دیگر ، دلیل اصلی تداوم راست قامتی آدمیان در توانایی انجام عمل جنسی نهفته است . به نظر وی جاندار نری که راست قامت بوده ، راحت تر و در نتیجه بیشتر می توانسته جفت گیری کند و در نتیجه نسل گروه راست قامتان بیشتر از بقیه گسترش می یافته و همینطور نسل بعد نسل به طور تصاعدی و به مرور ، اکثریت جمعیت به جانوران راست قامت اختصاص می یافته است .
این استدلال برای بار نخست حدود بیست و پنج سال پیش مطرح شد و مضمون آن در آن هنگام از این قرار بود که نیاکان میمون نمای ما از زن و مرد مانند امروز هردو به کار بیرون از خانه اشتغال داشته اند و البته در آن زمان شغل آنها جمع آوری آذوقه بوده است . آنها کم کم به آنجا رسیدند که بهتر است به خانواده سر و شکلی بدهند و هرکس عهده دار مسئولیتی شود و در نتیجه زنها به مرور زمان می توانستند در نزدیکی محل زندگی بمانند و زمان بیشتری را به پرورش و نگهداری بچه ها بپردازند و در نتیجه نسلی قوی تر و سالم تر از خود به جا بگذارند و در همین حال مردهای نان آور به دنبال غذا می رفتند . خوب این نرها که قرار بود با خود غذا بیاورند باید دستانشان آزاد می بود . در این اثنا ماده ها آن گروه از نرهایی را می پذیرفتند که غذا با خود آورده بودند و در نتیجه آن نرهایی که بیشتر و بیشتر بر دو پای خود راه می رفتند و دستانشان آزاد بود ، بخت بیشتری داشتند که مورد قبول واقع شوند و خوب معلوم است که نهایتاً نسل آنان بود که گسترش می یافت . آیا این موضوع واقعیت داشته یا نه ، کسی نمی داند و شاید هیچ کس نتواند هیچ یک از این توجیهات را کاملاً تایید کند و هم? آنها در حد فرضیه هایی باقی بمانند .
و اما از دلایل و فلسف? برپاخاستن انسان نخستین که بگذریم ، دیرین شناسان در باب تنظیم شجره نام? انسان امروزی هم دچار پراکندگی آرا هستند . هایلی سِلاسی و همکارانش فکر می کنند که نسل انسان مستقیماً از حدود 5.8 میلیون سال پیش به این سو راه خود را آغاز کرده و پیموده است . نخست از همین ‹‹ آردی-پیثکوس رامیدوس کادابّا ›› شروع شده و در حدود یک میلیون سال بعد به ‹‹ آردی-پیثکوس رامیدوس رامیدوس ›› رسیده است . بعد از آنها نوبت به گونه هایی جدیدتر رسیده به نام ‹‹ اُسترالُپیثِکوس17 ›› که ‹‹ لوسی ›› هم از همین جنس بوده است و عاقبت در حدود دو میلیون سال پیش سر و کل? نخستین نمونه ها از جنس ‹‹ هومو18 ›› یا ‹‹ انسان ›› پیدا می شود . اما بعضی ها هم مخالف این نظرند . در واقع یک عده از پژوهشگران فرانسوی و کنیایی که در دسامبر سال 2000 یک سنگوار? 6 میلیون ساله کشف کرده بودند ، اصرار دارند که یافت? ایشان نیای راستین انسان امروزی است . نام او را ‹‹ اُرُرین توگِنِنْسیس ›› گذاشته اند که پیشتر هم از آن یاد کردیم و در نزد مردم بیشتر با نام ‹‹ انسانِ هزاره ›› شناخته می شود چراکه خبر یافتنش را در سال 2000 پخش کردند . آنها ‹‹ آردی پیثکوس ›› را صرفاً عموی بزرگ میمونهای امروزی و یا نیای بسیار دور شامپانزه ها به حساب می آورند . حتی ‹‹ لوسی ›› که شاید محکم ترین جایگاه در زنجیر? تکامل بشر را به او داده اند نیز از دید آنان عضوی از یک شاخ? عقیم از درخت تکامل به شمار می آید که هیچ نسلی از آن برجای نمانده است . کسی در این مورد شکی ندارد که سنگوار? یافت? آنان متعلق به 6 میلیون سال قبل است اما آنچه جای بحث دارد تعلق این موجود به خانواد? آدمیان یا انسان گونه ها است . رئیس بخش دیرین شناسی موز? ملی کنیا در مورد پژوهش آنان می گوید : " هرکس مقال? آنها را بخواند با توجه به آنچه دربار? دندانهای سنگواره گفته اند در می یابد که یافت? آنها بیشتر در خانواد? میمون ها قرار می گیرد . " به نظر او آنجا که صحبت از بررسی استخوان ران به میان می آید ایشان هیچ دلیلی را ارائه نمی دهند که راه رفتن آن جاندار بر چهار دست و پایش را رد کند . هایلی سلاسی نیز با این نظر موافق است ؛ اما اعضای ارشد گروه یابند? ‹‹ اُرُرین ›› ، از جمله ‹‹ بریژیت سِنو19 ›› ، از دانشمندان موز? ملی تاریخ طبیعی پاریس و ‹‹ مارتین پیکفُرد20 ›› که ریاست بخش دیرین انسان شناسی و پیش از تاریخ ‹‹ کالج فرانسه21 ›› را بر عهده دارد ، به این انتقادها توجهی ندارند . آنها نتایج تجزیه و تحلیل دقیق تر استخوانهای پیدا شده را به علاو? سنگواره هایی که بعدتر و در مارس 2001 کشف کردند ، مؤید نظرات خود می دانند . به نظر آنها کشفشان خارق العاده است به حدی که طی بررسی های مشترکی که به همراه دانشمندان آفریقای جنوبی بر روی سنگواره ها انجام داده اند توانایی نمون? خود را در گام برداشتن بر روی دوپا ، حتی از ‹‹ لوسی ›› هم بیشتر دانسته اند . در هر صورت اگر هم فرض کنیم که آنها درست بگویند بازهم ترسیم مسیر تکاملی انسان بسیار دشوار خواهد بود .
در مدت 6 میلیون سال گذشته غالباً چندین نوع از انسان گونه ها همزمان بایکدیگر در سراسر زمین پراکنده بوده اند . مثلاً حدود سی هزار سال قبل ، انسان امروزی و انسان نئاندرتال با هم همزیستی داشته اند ، اما حتی هنوز نمی دانیم که نئاندرتال ها چگونه به خانواد? انسان امروزی منسوب می شوند چه رسد به اینکه جایگاه این گونه های تازه کشف شده را که این جا و آنجا سنگواره ای از آنها یافت می شود به درستی تعیین کنیم . به هر حال شک و تردید در مورد فرضیه های مطرح شده در مورد کادابّا و اُرُرین باقی می ماند . در مورد سنگواره های بدست آمد? هایلی سِلاسی ، از یک سو شاید درست نباشد که به راحتی یک گون? 5.5 میلیون ساله را با یک نمون? 4.4 میلیون سال? دیگر در یک گروه قرار دهیم ، فارغ از فاصل? بسیار طولانی آنها و نیز این احتمال که شاید هریک از آنها عضو پایانی یک شاخ? عقیم از شجره نام? انسان باشند ؛ از سوی دیگر همانگونه که در آغاز گفته شد میان استخوان انگشت پای بدست آمده با باقی اجزاء ، هم فاصل? زمانی چند صد ساله وجود دارد و هم این استخوان در فاصل? چند کیلومتری باقی بقایا پیدا شده است . در مورد اُرُرینِ 6 میلیون ساله نیز چنین تردیدهایی وجود دارد . به گمان هایلی سلاسی همانطور که احتمال دارد اُرُرین گونه ای شامپانزه ویا میمون کهن باشد که منقرض شده است همانطور هم می توان آن را نقط? اشتراک کهن میمونها و انسانها فرض کرد و آنگاه خط و خطوطی کلی از شاخه های منتهی به انسان امروزی را ترسیم نمود . در این صورت اُررین همان نیای مشترکی خواهد بود که دیرین شناسان سالها است رؤیای یافتن آن را در سر پرورانده اند .
پرسش مهمی که در پی مطرح ساختن این کشفیات به ذهن می رسد ، همانگونه که ‹‹ برنارد وود22 ›› استاد ‹‹شناخت خاستگاه انسانها›› در دانشگاه جرج واشینگتن خاطر نشان می سازد ، این است که آیا به راستی گام برداشتن بر روی دوپا می تواند وجه ممیز? انسان از دیگر موجودات باشد یا نه ؟ بر ما روشن است که در شرق قار? کهن آفریقا در حدود 6 میلیون سال پیش انقلابی برپا بوده است و شاید جدا از هم و در نقاط مختلف ، چند گونه از رست? نخستیان بر روی دوپا برخاسته باشند . ‹‹ برنارد وود ›› می گوید : " شاید اُرُرین تنها نمونه ای باشد که نمی توان با اطمینان و به طور قطع آن را به خانواد? انسان گونه ها و یا به خانواد? میمون ها ( ی آدم نما از جمله شامپانزه ها ) منسوب کرد . اما این بازهم دلیل کافی برای نامیدن اُرُرین به نام جد مشترک میمون و انسان نخواهد بود . "
در پایان باید گفت که با وجود تصور دانشمندان براینکه سرآغاز گام نهادن ما انسانها در جاد? انسانیت ، برپای خاستن آن آدمیان کهن در میان علفزارهای آفریقا بوده است اما چون شواهد علمی بدست آمده چندان متقاعد کننده نیستند ، همچنان بر پیچیدگی و جذابیت این داستان افزوده می شود و هنوز پرسشهای بسیاری باقی است که پاسخشان باید در پی کاویدن خاک این قار? کهن بر ما آشکار شود .
پی نوشتها :
1 – مرجع متن مقاله منزلگاه اینترنتی زیر است :
http://www.time.com/time/covers/1101010723/cover.html
که برگرفته از نسخ? مجل? ‹‹ تایم ›› مورخ 23 جولای 2001 میلادی می باشد ؛
2 – Middle Awash ؛
3 – Yohannes Haile-Selassie ؛
4 – C. Owen Lovejoy ؛
5 – Hominids ؛
6 – Alayla ؛
7 – Tim White ؛
8 – Ardipithecus Ramidus ؛
9 – Ardipithecus Ramidus Kadabba ؛
10 – شش سنگوار? دیگر از دندانهای همین گونه در سال 2002 کشف شده است که هایلی سلاسی و همکارانش بر پای? بررسی های بیشتر برروی آنها ، ‹‹ آردی پیثکوس رامیدوس کادابا ›› را گونه ای مستقل از ‹‹ آردیپیثکوس رامیدوس رامیدوس ›› دانسته اند .
11 – Afar ؛
12 – Lucy ؛
13 – Orrorin Tugenensis ؛
14 – Henry McHenry ؛
15 – University of California, Davis ( UC Davis ) ؛
16 – Peter Rodman ؛
17 – Australopithecus ؛
18 – Homo نام جنسی از خانواد? Hominid یا آدمیان یا انسان گونه ها است که انسان خردمند یا انسان امروزی نیز در همین گروه قرار می گیرد .
19 – Brigitte Senut ؛
20 – Martin Pickford ؛
21 – College de France ؛
بر گرفته از : www.amordadgan.com