جز اینها سنگوار? «سلام» بازهم حرفهایی برای گفتن دارد . گویا در آن زمان ، دور? رشد مغز انسان نسبت به گذشته طولانیتر شده بوده است و این تغییر باعث میشده که مدت زمان وابستگی کودک به والدین نیز افزایش یابد . گروه از روی دندانهای «سلام» حدس زدند که احتمالاً او بچ? سهسالهای بوده است ؛ هرچند که اکثر بخشهای محفظ? مغزی او از میان رفته اما نمونهای از مغز کوچکش اکنون بهصورت ماسهسنگی قالبریزی شده در سر او باقی مانده و تا امروز شکل و انداز? قدیم را نگه داشته است و حدود 330 سانتیمتر مکعب حجم دارد . این مقدار بهتقریب همان است که معمولاً مغز یک شامپانز? سهساله حجم دارد . این واقعیت میتواند به این معنی باشد که سرعت رشد مغز او بیشتر از سرعت رشد مغز یک شامپانزه نبوده است ؛ بر این اساس زرسنای عقیده دارد که رشد مغز او قرار بوده که بازهم ادامه داشته باشد . بهتصور او ، برای اینکه مغز این استرالوپیتها به انداز? نهایی خود برسد ، رشد آن درمقام مقایسه با شامپانزهها ، هرچند با سرعت یکسان ، اما مدت زمان بیشتری به طول میانجامیده است .
آنچه عموماً میان پستانداران و البته راست? نخستیان دیده میشود پایان گرفتن وابستگی بچهها پس از دوران شیرخوارگی است . هربچهای پس از این دوران خود به یافتن و تهی? غذا برای خود میپردازد . اما درپی تکامل انسان ، تفاوتی میان او و دیگر جانوران پدید آمد . هرچه مغز او متکاملتر میشد دوران کودکی او نیز افزایش مییافت ، دورانی که فرزند بسیار وابسته و محتاج مراقبت و نگهداری والدین است . زرسنای نشانههایی از آغاز این تحول و شکلگیری و پیدایی این مرحل? خاص زندگی انسان را در کودک دیکیکا مشاهده کرده است . او با شعف بسیار از این یافت? خود سخن میگوید : " این کشف بهراستی کشف فوقالعادهای است ؛ به یک مقطع کوتاه از زندگی یک انسانگون? کوچولو نگاه میکنیم و از رهاورد آن به تحولی مهم در تاریخ حیات یک گون? مهم از اجداد کهن انسان پِیمیبریم ."
ازقراری که پیداست درآن روزگار نشانههای توفانی از دگرگونیهای سرنوشتساز ظاهر شده بوده و زمزمههای جهشهایی نو در راه دشوار چندمیلیونسال? تکامل انسان به گوش انسانگونههای سادهدل غریبی میکرده است . یک دانشمند که درباب تکامل انسان بسیار میداند و در دانشگاه میشیگان سرگرم کار است ، دراین خصوص نظر جالبی دارد . نامش «هُلی اسمیث»17 است ؛ وی میگوید :" اگر قرار میبود که آن موجودات عمر کوتاهی میداشتند دیگر مغز بزرگ به چه دردشان میخورد ؟ اینکه در دوران کودکی کلّی وقت و نیرو صرف بزرگ شدن مغز شود آن زمانی ارزش خواهد داشت که فرصت بهرهبرداری از آن مغز نیز وجود داشته باشد ! " این زن دانشمند با چنین دیدگاهی ، پیدایی دوران کودکی را برای اجداد انسان نشانهای میداند از طول عمر بیشتر آنها نسبت به پسرعموهای کاملاً میمونشان . همین روند ، نهایتاً امروز به اینجا رسیده است که انسانها نسبت به میمونها تا حدود چندین دهه بیشتر عمر میکنند .
اما داشتن مغز بزرگ پیامدهای دیگری هم داشت . ماد? خاکستری مغز با عطشی فراوان ، توانی را که از غذا خوردن برای ما فرهم میآید میبلعد . یکپنجم انرژی دریافتی ما در مغز مصرف میشود . و خوب غذاهای امروز ما بسیار مقویتر و پرمایهتر از خوراکیهای ساد? آن انسانگونههای قدیم است . در واقع از روزگار کودکِ دیکیکا و لوسی و قوم و خویش آنها حدود یک میلیون سالی بهدرازا انجامید تا گوشت نیز ، با ارزش غذایی فراوانش ، کمکم به سر سفرههای نیاکان دور ما راه پیدا کرد . پیش از آن معمولاً بیشتر غذای آنها را سبزیجات و گیاهان تشکیل میداد . آنها دریافتند که با کمک ابزارهای استخوانی میتوانند پارههای گوشت را از کالبد شکار جدا کنند و آنگاه با شکستن استخوانهای شکار به مغز بسیار مغزّی و سرشار از پروتئین آنها دست یابند و از منافع سرشارش بهرهمند شوند . سفر? رنگارنگتر آنها موجبات ادام? رشد و بزرگتر شدن مغزشان را فراهم کرد . بعد بازهم توان فکریِ بیشتر و اختراعات و ابداعات ، و دوباره از رهاورد آنها ، مغزهایی بزرگتر و اندکاندک انسان چشم گشود و خود را در بستر تاریخ یافت .
زندگینام? این کودک آنقدرها پرهیجان و پرماجرا نبود ولی گامهای اساسی تکامل بشر که او از آنها برای ما گفت ، بس ژرف و ماندگار بودند . و با اینکه اکتساب خصایص و فضایلی چون راستقامتی و برپایخاستن و تصاحب مغزی اندیشمند و بزرگ برای انسان همیشه بهای سنگینی درپی داشته و در راه تکامل بشر امروزی ، بیشترین هزینه را نیز مادران از وجود خود پرداختهاند ، اما این روند تعالی تا امروز پرثمر بوده و فرزندان باهوش و فرهنگ از آن نسل مادران فداکار برجای ماندهاند که روزبهروز تمدن و دانش و فنّاوری نو پدید میآورند و البته از گذشتههای دور و نزدیک خود نیز غافل نیستند .
نکتهای چند از زندگی «سلام» و همنوعانش ...
صاحبنظران در باب نحو? زندگی«اُسترالوپیثکوس افرنسیس»ها نظرهای یکسانی ندارند . برخی بر ایناند که آن موجودات بهتمامی بر زمین میزیسته ، درختان را ترک گفته بودهاند . این گروه از متخصصین ، مشخصههای اندام فوقانی آنها را که به کار زندگی بر درخت میآید ، میراثی میدانند که ایشان از گذشتگان خود به ارث برده بودند و با اینکه دیگر بر شاخسار درختان نمیزیستند و محیط زندگیشان زمین بوده ، اما هنوز این ویژگیها در پیکرشان برجای بوده است . گروه دیگر نظری دیگر دارند و دوام چند صد هزار سال? این قبیل ویژگیها را دال بر زمینزی بودن و درختزی بودن توأم آنها میدانند بدین معنا که هنوز بالا رفتن از درختان و حرکت بر شاخهها ، بخش مهمی از عادات حرکتی آنها را شامل میشده است . آنچه میتواند مؤید این نظر باشد پوشش گیاهی سرزمین منزلگاه «سلام» ، «لوسی» و دیگر اعضای بازمانده از خیل استرالوپیثهای همگون? آنهاست که از روی سنگوار? جانوران یافتشد? دیگر قابل تصور است ؛ آب و هوایی مرطوب و بیشههایی که در دل علفزارهای وسیع اینجا و آنجا بهچشم میخوردند . طبیعی است که بیاندیشیم آنها گاه بر زمینِ چمنزارها راه میرفتهاند و گاه که به بیشهای سَرَک میکشیدند بر بالای درختان میشدند .
پژوهشگران در مجراهای نیمدایرهای18 گوش «سلام» نیز دقت کردند و بَرْ ایشان معلوم شد که همانند است با میمونهای آفریقایی و نیز گون? دیگری بهنامِ «اُسترالوپیثکوس آفریکانوس»19 . ایشان از این نکته به آنجا رسیدند که افراد گون? افرنسیس احتمالاً به سرعت و چابکی ما انسانهای امروزی نمیتوانستهاند بردوپای خود حرکت کنند . برایناساس شاید که قابلیتی دیگر نیز در این انسانگونهها محدود و ضعیف بوده است بدینمعنیکه آنها نمیتوانستهاند بهخوبی بالاتنه و سر خود را مستقل از هم حرکت دهند . در گون? ما انسانهای امروزی ، این توانایی بسیار بارز و درخشان است و بهنظر میآید که نقشی اساسی در فراهم آوردن و تسهیل قابلیت دویدن به مسافتهای طولانی ایفا میکند . پس برمبنای سخن این محققان میتوان گفت استرالوپیثکوس افرنسیس در راه رفتن و دویدن ، تازه در آغاز راه بوده و چندان مهارتی نداشته است . این موضوع را مدتها پیش گروهی از دانشمندان ازجمله «جَک سْتِرن»20 برمبنای بررسی نمونههای قبلی افرنسیس ، مثل لوسی ، پیشبینی کرده بودند و امروز با آمدن کودک دیکیکا شواهدی جدید بر مدعای ایشان میتوان برشمرد که اُسترالوپیثکوس افرنسیس ادام? برخی از عادات دوران قدیمتر زندگی بر درختان را در وجود خود داشته است . شاید این موجودات شبهنگام زمین را ترک کرده و برای استراحت به بالای درختی پناه میبردهاند و یا میتوان تصور کرد که دلیلی وجود نداشته تا آنها خود را از منابع غذایی قدیمشان محروم کنند و حتماً گاه و بیگاه بهسراغ همان میوهها و خوراکیهای درختی میرفتهاند .
همانگونه که گفته شد برخی با این دیدگاه مخالفاند . «اُووِن لاوْجُی»21 ، از انسانشناسان بنام ، خصوصیات مناسب برای زندگی بر درخت را در این گونه از آدمیان کهن ، صرفاً بازماند? ایام دور و بلااستفاده میداند . او بحث دربار? این موضوع را منتفی میداند چراکه انگار پاسخ را در «ردّپای لائِتُلی» (که پیشتر از آن سخن گفتیم ) یافته است . به چشم او در این ردپا اثری از یک انگشت شست پا که مناسب گرفتن شاخههای درختان باشد دیده نمیشود و همین کافی است تا او را متقاعد سازد که آنها را توان حرکت و زندگی بردرختان نبوده است . صرفنظر از این آرای متناقض ، آنچه مهم است روند تکامل تدریجی بشر است که در گون? مورد بررسی ، خود را بهخوبی نشان میدهد . در فرآیند انتخاب طبیعی آنگاه که ایستادن و راه رفتن انسان بر دوپا پیش آمد ، نخست اندام تحتانی جانور از جمله لگن خاصره و پاها دگرگون شدند و دستها و کمربند شانهای که نقش کمرنگتری در دوپایی انسان دارند در مراحل بعد تغییراتی را به خود پذیرفتند . و اکنون بهکمک اینهمه شواهد عینی ، تصاویر روشن یکی از نمایشهای سیردگرگونگیهای تکامل انسان پیش روی ما شکل گرفته است : تبدیل تدریجی جانوری درختزی به یکی از نیاکان زمینزی انسان خردمند .
پینوشتها :
1 – Zeresenay Alemseged ؛
2 – Alula ؛
3 – این عبارت که به خط لاتین "Australopithecus Afarensis" نوشته میشود ، نامی است برای گونهای معروف از جنس استرالوپیثکوسها که خود این جنس نیز با یکی-دو واسطه شاخهای است از خانواد? انسانگونهها یا آدمیان ، و معنای آن دلالت دارد بر مفهوم ( pithecos یونانی ) میمونِ (australis لاتین ) جنوبیِ منسوب به منطق? اَفَر و شاخص آن درآغاز لوسی بوده است .
4 – Bill Kimbel ؛
5 – Afar ؛
6 – Dikika ؛
7 – Awash ؛
8 – Hadar ؛
9 – به خط لاتین : Ardipithecus Ramidus و برای آگاهی دربار? آن مقال? «سپیدهدم انسانیت» در شمار? مهرماه را بخوانید .
10 – ردپای لائِـتُلی ( به خط لاتین Laetoli ) در محلی به همین نام و در کشور تانزانیا در سال 1976 و بهدست مِری لیکی و گروهش کشف شد . ردی است از دو نفر از موجودات نیمهمیمون و نیمهانسان قدیم که بر خاکسترهای آتشفشانی برجای مانده و سخت شده و پیداست یکی از آنها کوچک و دیگری بزرگسال بوده است . آنها بر دو پا راه میرفتهاند . این رد مربوط به 3.7 میلیون سال پیش است .
11 – در زبان انگلیسی از عبارت «فرونشستگی اَفَّر» یا «Afar Depression» استفاده میشود که در واقع همان ادام? در? میانگسلی بزرگ آفریقاست که در کنار? دریای سرخ و خلیج عدن به صورت پهندرهای بسیار وسیع و گسترده درمیآید .
12 – Antelope ؛
13 – Tilahun Gebreselassie ؛
14 – برای تشخیص جنسیت کودک پس از تصویر برداری لایهلایه از سر او و پردازش آن با کمک روشهای محاسباتی ، ابعاد دقیق تاجِ دندانهایِ دائمیِ شکلگرفته و کامل ، که البته هنوز درون فک کودک پنهان بودهاند را اندازه گرفتند و نتایج را با همین مشخصات در دیگر نمونههای استرالوپیثکوس افرنسیس که در نقاط مختلف بهدست آمدهاند و جنسیت آنها به قطع مشخص است مقایسه کرده ، آن را با نمونههای مؤنث همگروه یافتند .
15 – Hyoid Bone ؛
16 – Dean Falk ؛
17 – Holly Smith ؛
18 – Semicircular Canals ؛
19 – Australopithecus africanus ؛
20 – Jack T. Stern Jr. ؛
21 – C. Owen Lovejoy .
بر گرفته از : www.amordadgan.com