این مصاحبه در شماره 120 هفته نامه ستاره گلستان منتشر گردید.
دهم دسامبر برابربا 19 آذر روز جهانی حقوق بشر است به عنوان یکی از فعالان حقوق بشر بفرمائید علاقه شما به مباحث حقوق بشری از کجا ناشی می شود؟
انسان متعالی ترین ومتکاملترین پدیده و راز و فلسفه آفرینش است. بنابراین جستجو وتحقیق پیرامون چنین پدیده ی شگفت انگیزی خود بخود جذاب است. جستجوی معرفت شناسانه نسبت به ارزش انسان وجایگاه اودر نظام هستی مرا به حقوق بشر رساند زیرا شناخت انسان ملازم با حقوق طبیعی وفطری اوست که همان حقوق بشر است. انگیزه ی نیرومند دیگری که مرا به حقوق بشر رهنمون کرد آیات قرآن وسخنان اولیاء دین بود. وقتی قرآن به صراحت نوع انسان را صاحب کرامت می داند وکشتن یک انسان را برابر با کشتن همه ی انسانها می داند و از سویی انسان را فارغ از هر قید و صفتی جانشین خدا، حامل روح او وامانت بر دوش خداوند می داند کافی است که انسانها به عظمت خود پی ببرند وحقوق خود را بشناسند. نکته سوم اینکه حقوق بشر در دنیای جدید می تواند به عنوان ارزشها وهنجارهای جهانی ومورد قبول همه ملتها مبنای وفاق واجماع مردم جهان در رعایت حقوق یکدیگر باشد. به نظر من حقوق بشر بیرنگ است وخود این بیرنگی عامل الفت ووحدت وپذیرش قواعد آن از سوی همه ی ملیتها، مذاهب واقوام مختلف جهان شده است تکیه بر این اعلامیه می تواند صلح، عدالت، آزادی وامنیت جهانی را برای بشر به ارمغان آورد.
چه زمینه های اجتماعی، سیاسی و.... موجب پیدایش این اعلامیه شد؟
عوامل متعددی موجب پیدایش این اعلامیه گردیده که در مقدمه اعلامیه ی حقوق بشر به آن پرداخته شده است، جنگهای جهانی اول ودوم بزرگترین انگیزه پیدایش حقوق بشر وطرح آن در سال 1946 یک سال پس از جنگ جهانی دوم در کمیسیون حقوق بشر بوده است. ولی حکومتهای خودسر وتوتالیتر، جنگهای مذهبی در جهان از جمله در اروپا (جنگهای سی ساله) ، ناروا داریهای مذهبی، تبعیض نژادی، قومی وجنسیتی ومسائلی از این نوع سبب تدوین چنین قانونی توسط نیک اندیشان ودلسوزان بشریت گردید.
چرا حقوق بشر پیش از آنکه جنبه حقوقی پیدا کند جنبه سیاسی پیدا کرده است؟
مسائل حقوقی دارای ابعاد گوناگونی است مثلاً حق حاکمیت بر سرنوشت که در انتخابات آزاد، رقابتی، عادلانه وسالم تجلی پیدا می کند. از حقوق مهم بشر است. که در اعلامیه ماده 21 به آن پرداخته شده، همچنین حق تشکیل احزاب، آزادی بیان وعقیده، مشارکت در مدیریت کشور بدون هیچ گونه محدودیت و قید عقیدتی یا سلیقه سیاسی از موارد حقوق بشرند وکاملاً سیاسی هستند وچون امر سیاسی ملموس است طبیعتاً وجه حقوق سیاسی حقوق بشر بیشتر از وجوه فرهنگی، اقتصادی واجتماعی آن نمود پیدا می کند.
آیا آن طور که بعضی می گویند طرح اعلامیه حقوق بشر حربه ای از سوی استکبار جهانی علیه حکومتها ی مستقل نبوده است؟
این ایده که عمدتاً از سوی رهبران شوروی سابق واقمار آن وحکومتهای ناقض حقوق بشر مطرح شده ومی شود بیشتر به یک شوخی سیاسی شبیه است تا بیان واقعیت. زیرا اولاً: حقوق بشر از سوی استکبار جهانی مطرح نشده بلکه تمام کشورهای عضو سازمان ملل در سال 1948 که بیش از پنجاه عضو بودند این اعلامیه را بدون رأی مخالف تصویب کردند. بنابراین هیچ دولتی در جهان مخالف اعلامیه نبوده و 8 کشوری که رأی ممتنع دادند یا کشورهای مرتجع مسلمان مانند عربستان بودند یا کمونیستها ی مخالف آزادی ودموکراسی وحقوق بشر ودر رأس آنها شوروی سابق واقمارش. ثانیاً امروز دیده بان حقوق بشر امریکا را در رأس نقض کنندگان حقوق بشر در جهان معرفی می کند اگر این اعلامیه حربه ی استکبار بود چگونه خود استکبار را نشانه رفته وموارد رفتار ناقض حقوق بشری امریکا را در گوانتانامو و ابو غریب گزارش می کند. ثالثاً حکومتهای استبدادی و ناقض حقوق بشر برای فرار از مسئولیت وبه دلیل عدم باور به حقوق بشر جهانی به دنبال بهانه می گردند ودر واقع بافرافکنی ونسبت سیاسی دادن به اعلامیه می خواهند صورت مسئله را پاک کنند ومدعای بلا دلیل می نمایند که بر آگاهان روشن است.
اهمیت اساسی این اعلامیه در چیست؟
مبنایی برای وفاق جهانی پیرامون حقوق انسانها، بازدارنده ی رفتارهای خشن وخودسرانه حکومتهای ضد بشری وضد انسانی، دعوت انسانها ودولتها به رعابت حقوق انسانها وملل دیگر ودر نتیجه فراهم شدن فضای مسالمت، صلح، همدلی، آزادی وامنیت جهانی.
دستاوردهای این اعلامیه تا کنون چه بوده است؟
اعلامیه حقوق بشر در عمر شش دهه ای اش دستاوردهای مهمی داشته است که به بعضی از آنها اشاره ای گذرا می نمایم:
مفاد اعلامیه در اکثر قوانین اساسی کشورهای دنیا عیناً یا مضموناً آمده است واین خود پیروزی و دستاورد بزرگی است رجوع به فصل سوم قانون اساسی ایران از مواد 19تا 43 تحت عنوان(حقوق ملت) تأثیر قانون اساسی مارا از حقوق بشر نشان می دهد.
دولتهای ناقض حقوق بشر با وجود اعلامیه وتحت تأثیر گفتمان غالب حقوق بشر در جهان ناگزیر به رعایت این حقوق ویا تجدید نظر در رفتارشان شده ومی شوند. آمدن نمایندگان حقوق بشر در دوران پهلوی و بازدید سرزده ی آنها از زندانها و گفتگو با زندانیان سیاسی وبررسی وضعیت حقوق بشردرایرا ن را فراموش نکرده ایم که زمینه ای برای فضای باز سیاسی شد.
تشکیل نهادهای حقوق بشری و رشدو توسعه فرهنگ حقوق بشر از طریق نهادهای رسمی کشورها وارتباط میان نهادهای مدنی مدافع حقوق بشر در سراسر جهان یکی دیگر ازدستاوردهای اعلامیه است که منجر به پیدایش شهروندان پرسشگر شده است.
محورهای اساسی اعلامیه کدامند؟
آزادی، برابری حقوق همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد، قومیت، مذهب، عقیده وجنسیت، دموکراسی، کرامت وحیثیت ذاتی انسانها وتأکید بر آزاد بودن همه ی انسانها از محورهای عمده اعلامیه است.
عده ای معتقدند بخشهایی از اعلامیه با اعتقادات مذهبی جور در نمی آید. اگر این ناسازگاری را بپذیریم آیا نباید در بعضی از مواد اعلامیه حقوق بشر تجدید نظر نماییم؟
اول باید مشخص کنیم با کدام قرائت و رویکرد به دین، مغایرت دارد؟ به نظر من اگر قرائت سنتی از دین ملاک باشد اینچنین است وما موارد متعددی از تعارض میان آموزه ها وبرداشتهای فقه سنتی و اسلام تاریخی با حقوق بشر می بینیم. اما اگر با نگاه ورویکرد عارفانه، عاشقانه ونیز قرائت رحمانی – انسانی – عقلانی از دین به سراغ حقوق بشر برویم به باور من نه تنها تعارضی میان این دو وجود ندارد بلکه می توانیم از پایگاه دین رحمانی وقرائت عرفان عشقی ودین خردگرا حقوق بشر را تأیید و به محتوای آن احترام بگذاریم. چنانکه آیت ا... منتظری و صانعی و روحانیون نواندیش نظیر آیت ا... موسوی بجنوردی، محقق داماد، مجتهد شبستری، محسن کدیور و... به تأئید حقوق بشر بر اساس روح تعالیم دینی پرداخته اند و استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام صفحه 141 روح تعالیم اسلام وادیان شرقی را مؤید اعلامیه ی حقوق بشر می داند. به عنوان یک پژوهشگر دینی می گویم اعلامیه حقوق بشر را می توان با الهام از قوانین امضایی اسلام به عنوان یک مسلمان تأیید کرد زیرا محصول عقل وتجربه ی جمعی بشر است واسلام با آنچه متضمن صلح، آزادی وامنیت و کرامت انسانها باشد موافق است.
آیا پذیرفتن این اعلامیه سبب تضعیف ایمان وغیرت جامعه نمی شود؟
اعلامیه با دین و ایمان افراد از مذاهب مختلف منافاتی ندارد. آموزه اعلامیه چیزی بیش از این نیست که هر کس حق دارد هر نوع اعتقاد، ایمان، مذهب واندیشه ای را بپذیرد ودر اعلام و انجام آن آزاد باشد واین حق را برای دیگران هم قائل باشد. اعلامیه حق تبلیغ، ترویج وامر به معروف ونهی از منکر را از پیروان هیچ مرام ومذهبی سلب نمی کند بلکه آنرا از حقوق مسلم پیروان همه ی مذاهب بی هیچ تبعیضی می داند. ولی اجازه تبعیض مذهبی را نمی دهد. تغییر عقیده حقی از حقوق بشر است پس هیچ آئینی نباید به خود حق دهد انسانی را به خاطر تغییر عقیده و مذهب از حق حیات محروم کند. در دنیای مدرن انسان برای دین نیست بلکه دین برای انسان است. ودر نتیجه ارزش انسانها به انسانیت آنهاست نه عقیده شان.
بر گرفته از بلاگ شخصی استاد بزرگوار جناب آقای کبیر (نواندیشی)